روزی یک موش ترسو از
ساحری خواست تا او را به هیبت گربه درآورد تا از گزند گربه در امان بماند، اما نه
تنها در لباس گربه که در هیبت سگ، پلنگ و شیر هم ترس از گربه رهایش نمیکرد.
ساحر به او گفت:
"چه سود؟ تا وقتی قلب
یک موش در سینه داری، حتی لباس سگ و پلنگ و شیر هم به کار تو نمیآید.